سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شاد بودن و شاد زیستن

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت تمامی دوستانه عزیزم

 

دوستان عزیز یک وبلاگ دیگه درست کردم در مورد شاد بودن 

WWW.SHADBODAN.PARSPA.COM

قصد دارم که مطالبی هم در مورد ازدواج موفق و راه های انتخاب همسر مناسبم جز مطالب خود اضافه کنم . خوشحال میشم که به این وبلاگمم سر بزنید و نظرات و پیشنهاداته خودتونم بدید

با تشکر از شما دوستان عزیز وو محترم

برایتان بهترین و زیباترین لحظات رو آرزومندم

شلد باشید و پیروز




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92/7/29 توسط مهرنوش

راه های طلایی برای مدیریت زمان

همیشه پیش خود فکر می‌کنیم که غافلگیر زمان می‌شویم، چرا برای ما این اتفاقات بیشتر رخ می‌دهد و نه دیگران؟ چرا زمانی که آمادگی این اتفاقات را داریم رخ نمی‌دهند؟ و زمانی پیش می‌آیند که آمادگی آن را نداریم؟

همیشه پیش خود فکر می‌کنیم که غافلگیر زمان می‌شویم و زمان آن طور که باید و شاید به ما اجازه نمی‌دهد کارهای که در ذهن و شاید حتی در رویاهای خود می‌پرورانیم به انجام برسانیم. بهترین فرصت‌ها و یا بدترین آنها همیشه زمانی رخ می‌دهد که انتظار و امادگی‌اش را نداشته‌ایم. حتما شما هم با چنین موقعیت‌های دشواری روبه رو شده‌اید و توضیحات گفته شده را به راحتی درک می‌کنید‌. چرا چنین می‌شود؟ چرا برای ما این اتفاقات بیشتر رخ می‌دهد و نه دیگران؟ چرا زمانی که آمادگی این اتفاقات را داریم رخ نمی‌دهند؟ بلکه زمانی پیش می‌ایند که آمادگی آن را نداریم؟

پاسخ همه‌ی این سئوالات در بحثی به نام "مدیریت زمان" نهفته است. مدیریت زمان یعنی چی؟ و این بحث به چه معناست؟ یعنی این که از فرصت‌های و لحظه‌هایی که داریم بهترین استفاده را داشته باشیم، حتی زمانی که منتظر چنین پیش‌امدی نباشیم. شاید این صحبت‌ها به نظرتان تکراری باشد اما یک تفاوت دارد و آن این است که راه کارهایی ارائه داده‌ایم تا شما بتوانید از زمان خود استفاده بهینه داشته باشید:

1. لازمه‌ی و شرط اصلی مدیریت زمان این است که شما هدف‌های اصلی زندگی خانوادگی و شخصی خود را مشخص کنید و بهترین روش این است که هدف‌تان را بنویسید و در این امر برنامه‌ریزی، دقت و تلاش زیادی را به خرج دهید تا بتوانید به اهداف خود نایل شوید چون اگر یکی از عامل‌های گفته شده نباشد در راه سر در گم خواهید شد.

 2 . رسیدن به هر هدفی حتی خیلی کوچک نیاز به زمان مناسب دارد و به تدریج صورت می‌گیرد، اگر تلاش لازم را انجام می‌دهید ولی به نتیجه‌ای که می‌خواهید نمی‌رسید، ناراحت و نگران نشوید به تلاش خود ادامه دهید. تلاش‌های ما همانند مثال یک درخت و باغبان آن است. ما باغبان و تلاش‌هایمان مانند یک درخت است. باغبان درخت خود را آبیاری می‌کند، مواظب آن است تا در فصل مناسب از میوه‌های درختش استفاده کند و انتظارات خود را برای فصل تابستان نگه می‌دارد و این امید را ندارد که درختش در فصل زمستان به او میوه بدهد. پس شما هم تلاش خود را بکنید اما منتظر باشید تا زمان باروری درختتان فرا برسد.

 3. رسیدن به هر هدف نیازمند انجام چندین فعالیت کوچکتر است. شما باید چندین قدم کوچکتر را بردارید تا به اهداف بالاتری برسید. تلاش می‌کنیم ریز..ریز همانند ابر که همه می‌دانیم ابر حاصل تلاش قطره قطره‌های اب است تا تبدیل به ابری پربار می‌شود. پس یادمان باشد برای پر بار شدن ابر باید از قطره قطره‌های اب شروع کنیم.

4. بدون داشتن هدف‌های قابل وصول و مشخص شما نمی‌توانید درباره مدیریت زمان خود تصمیم بگیرید. پس هدف‌هایی را در نظر داشته باشید که بتوانید به آنها برسید، نکته‌ی مهمی که در اینجا حائز اهمیت است این است که در حد تلاشتان، رزو و هدف داشته باشید نه کمتر نه بیشتر. زیرا اگربیشتر از تلاشتان ارزو داشته باشید چون به آنها نمی‌رسید دچار سرخوردگی و افسردگی خواهید شد.

 5. برنامه‌های زمانی در خانواده تا حدودی به برنامه‌های زمانی یکایک اعضای خانواده بستگی دارد. اگر برنامه‌ریزی و هدفی برای زندگی شخصی و خانوادگی خود دارید این کار مستلزم همکاری و یاری تمام اعضای خانواده است.

6. اگر هدفی را دارید که گروهی است و لازمه‌ی آن تلاش تمام اعضای گروه است متناسب با توان خود و اعضای گروه گام بردارید نه خیلی سریع نه کند.

7. اولویت‌ها در یک زمان تغییر پذیرند ولی لازم است در هر زمانی اولویت‌ها را بازنگری کنید و تغییر دهید. گاهی تلاش‌های شما فراتر از آن که پیش بینی می‌کردید می‌رود پس در این جا و در این مرحله باید تغیری دراهداف خود ایجاد کنید. و یا بر عکس متوجه می‌شوید که قادر به تلاش در این حد نیستید پس در اهداف خود یک باز نگری داشته باشید.

 8 . از همسرتان و یا والدین خود انتظارات افراطی نداشته باشید. به طور کلی افراد کمال طلب آماده مساحمه و اتلاف وقت هستند. این گونه از افراد با ادعای اینکه کسی به آنها کمک نکرده و زمینه موفقیت آنها را فراهم نکرده است کارهای خود را توجیح می‌کنند. درسته که کمک و مساعدت دیگران در موفقیت‌های ما نقش دارد اما این نقش تا حدودی اهمیت دارد و بیشتر درصد موفقیت به تلاش‌های خود فرد بستگی دارد.

9 . برای برنامه‌ریزی بهتر اوقات خود نیاز به توجه به خود، همسر و یا افرادی که می‌توانند به شما کمک کنند دارید. زیرا تشویق و دلداری و مساعدت دیگران نقش بسزایی در پیشرفت سریع تر شما دارد .

10 . سعی کنید بعضی از باورهای نادرست درباره مدیریت ناکارآمد زمان را در ذهن خود از بین ببرید. مثلا خیلی از افراد می‌گویند از فلان روز یا از فلان تاریخ شروع می‌کنم به درس خواندن، شروع می‌کنم به کار کردن یا.. نه اینها همه باورهای غلط است. از همین امروز تصمیم بگیرید و تلاش خود را شروع کنید به امید آینده‌ای واهی نباشید. چون اگر منتظر چنین روزی باشید هیچ وقت، چنین روزی فرا نمی‌رسد.

11 . در گذشته توقف نکنید و افق‌های زیبایی را برای خود ترسیم کنید. تنها از گذشته خود درس بگیرید و به عنوان موتوری برای حرکت به جلو از آن استفاده کنید نه برای حرکت به عقب.

12. این باور را درخود ایجاد کنید که شما مسئول زندگی و اعمال شخصی خود و خانواده تان هستید. بعضی از افراد عادت دارند همیشه مشکلات و سختی‌های که برایشان در جریان زندگی پیش می‌آید را به گردن دیگری می‌اندازند برای اینکه خود را تبرئه کنند راهی بهتری از این را نمی‌شناسند. اگر متاهل باشند، تقصیرات را به گردن همسر خود می‌اندازند، و اگر مجرد باشند، پدر و مادر خود را مسئول تمامی این مشکلات می‌دانند. اما این موضوع ا را باور کنید که تنها شما و شما هستید که مسئول تمامی مصائب و مشکلات زندگی خود هستید. پس برای حل آنها باید خودتان به تنهایی گام بردارید.




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91/12/28 توسط مهرنوش

هیچ وقت امیدت را از دست نده

تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد،
با بیقراری به درگاه خداوند دعا می‌کرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به
اقیانوس چشم می‌دوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم
نمی‌آمد.


سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از کلک بسازد تا
خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید، روزی پس از آنکه از جستجوی غذا
بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود،اندوهگین فریاد
زد: "خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟"



صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می‌شد از خواب
برخاست، آن می‌آمد تا او را نجات دهد.



مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟»



آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم!»



,,,



آسان می‌توان دلسرد شد هنگامی که بنظر می‌رسد کارها به خوبی پیش
نمی‌روند، اما نباید امیدمان را از دست دهیم زیرا خدا در کار زندگی ماست،
حتی در میان درد و رنج.



دفعه آینده که کلبه شما در حال سوختن است به یاد آورید که آن شاید
علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند.



برای تمام چیزهای منفی که ما بخود می‌گوییم، خداوند پاسخ مثبتی دارد،



تو گفتی «آن غیر ممکن است»، خداوند پاسخ داد «همه چیز ممکن است»،



تو گفتی «هیچ کس واقعاً مرا دوست ندارد»، خداوند پاسخ داد «من تو را
دوست دارم»،



تو گفتی «من بسیار خسته هستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو آرامش خواهم
داد»،



تو گفتی «من توان ادامه دادن ندارم»، خداوند پاسخ داد «رحمت من کافی
است»،



تو گفتی «من نمی‌توانم مشکلات را حل کنم»، خداوند پاسخ داد «من گامهای
تو را هدایت خواهم کرد»،



تو گفتی «من نمی‌توانم آن را انجام دهم»، خداوند پاسخ داد «تو هر کاری
را با من می‌توانی به انجام برسانی»،



تو گفتی «آن ارزشش را ندارد»، خداوند پاسخ داد «آن ارزش پیدا خواهد
کرد»،



تو گفتی «من نمی‌توانم خود را ببخشم»، خداوند پاسخ داد «من تو را
‌بخشیده ام»،



تو گفتی «من می‌ترسم»، خداوند پاسخ داد «من روحی ترسو به تو نداده ام»،



تو گفتی «من همیشه نگران و ناامیدم»، خداوند پاسخ داد «تمام نگرانی
هایت را به دوش من بگذار»،



تو گفتی «من به اندازه کافی ایمان ندارم»، خداوند پاسخ داد «من به همه
به یک اندازه ایمان داده ام»،



تو گفتی «من به اندازه کافی باهوش نیستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو
عقل داده ام»،



تو گفتی «من احساس تنهایی می‌کنم»، خداوند پاسخ داد «من هرگز تو را ترک
نخواهم کرد»،




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91/12/2 توسط مهرنوش

اگر در زندگی زناشویی این 40 گزینه را انجام دهید مطمئن باشید که شما بهترین همسر دنیا خواهید بود.

http://sarhang.persiangig.com/document/f_love02m_6729111.jpg

1- شاد باشیم؛ شاد بودن همیشه ارزشمند است، پس سعی کنیم خود را خوشحال و سرحال نشان دهیم تا خستگی را از تن شریک زندگی خود دور کنیم.

2- صبور باشیم؛ اگر رفتار همسرمان را خوشایند نمی‌دانیم بهتر است با حوصله و تأمل و در شرایط مناسب او را از چگونگی رفتارش آگاه کنیم.

3- منطقی رفتار کنیم؛ مسایل را منطقی و درست بررسی کنیم و به جای منافع شخصی، مصالح زندگی مشترک را در نظر بگیریم و بی‌طرفانه قضاوت کنیم.

4- کم توقع باشیم؛ از همسرمان آن‌قدر انتظار داشته باشیم که بتواند به انتظارات پاسخ دهد.

5- مثبت‌نگر باشیم؛ با بیاد آوردن لحظات شیرین زندگی بدبینی را از خود دور کنیم، به رفتارهای خوب همسرمان بیشتر بیندیشیم و جنبه‌های خوب زندگی را فراموش نکنیم.

6- خوش‌بین باشیم؛ داشتن نگاه خوش‌بینانه به زندگی و اطرافیان باعث ایجاد آرامش و بذل محبت و عاطفه می‌شود.

7- یک‌دل باشیم؛ درک متقابل موجب ایجاد تفاهم می‌شود و یکدلی به وجود می‌آورد.

8- شنونده ی خوبی باشیم؛ هنگامی که همسرمان با ما صحبت می‌کند حتی‌الامکان به چشمان او نگاه کنیم و یا با اشاره و سرتکان دادن نشان دهیم که به حرف‌های او توجه داریم.

9- مشوق همسر خود باشیم؛ برای رفتارها و صحبت‌های همسرمان ارزش قائل شویم و با یادآوری موقعیت‌های موفق گذشته ، او را تشویق کنیم تا آینده ی بهتری داشته باشد.

10- به پیشرفت یکدیگر اهمیت دهیم؛ آنقدر صمیمی باشیم که پیشرفت و ترقی همسرمان یکی از آرزوهای ما باشد، در حقیقت اولین کسی که از این پیشرفت سود می‌برد ما هستیم.

11- خوش قول باشیم؛ برای حرف‌ها و قول‌های خود ارزش قائل شویم و خود را در مقابل آنها مسوول بدانیم خوش‌قولی نشانه ی احترام به خود و همسر است.

12- به شخصیت همسرمان احترام بگذاریم و حرمت یکدیگر را نزد خانواده و دوستان و ... حفظ کنیم.

13- ارتباط کلامی و عاطفی خود را حفظ کنیم؛ سعی کنیم با همسر خود درباره ی مسائل مختلف گفتگو کنیم. صحبت کردن بهترین راه آگاهی از افکار و احساسات همسر می‌باشد.

14- با یکدیگر مهربان باشیم؛ همسرمان را جزئی از وجود خود بدانیم، محسناتش را بازگو کنیم، برایش خوبی بخواهیم و در راه کمک به همسرمان تمام تلاش خود را به کار ببریم. با مهربانی می‌توانیم مالک قلب‌های یکدیگر باشیم و رابطه ی گرم و صمیمی بر قرار کنیم.

15- محبت‌پذیر و قهر گریز باشیم؛ منش توأم با مهربانی و دوری از قهر و کینه صفت همسران فداکاراست. تلاش کنیم که آیینه ی زندگیمان شفاف و بدون غبار کدروت باشد.

16- راستگو باشیم؛ صداقت و راستی از بهترین سرمایه‌های زندگی مشترک است. هرگز نباید به دروغ و نیرنگ متوسل شویم حتی اگر حقیقت به نفع ما نباشد. فراموش نکنیم که دروغ پایه‌های زندگی را سست می‌کند.

17- محیط خانواده را با صفا کنیم؛ فضای عاطفی خانواده باید چنان مطلوب و دوست داشتنی باشد که همسرمان در آن احساس رضایت خاطر کند و از امنیت روانی برخوردار باشد.

18- به ارزش‌های دینی، اخلاقی و خانوادگی پایبند باشیم؛ ارزش‌ها از ارکان و ستون‌های اصلی خانواده محسوب می‌شوند و مقید بودن به ارزش‌ها موجب دوام و استحکام خانواده می‌شود و اصالت آن را حفظ می‌کند.

19- به نیازهای همسر توجه کنیم؛ رفتار دلنشین و توأم با متانت موجب می‌شود خواسته‌های خود را به راحتی بیان کند.

20- بهداشت روانی همسر را تأمین کنیم؛ در سایه ی سلامت جسمی و روانی می‌توانیم به هدف‌های خود برسیم، بنابراین باید به رفتار او توجه نماییم و از افسردگی و خمودیش جلوگیری کنیم.

21- با یکدیگر مشورت کنیم؛ هر یک از همسران باید حق داشته باشند نظر و پیشنهاد خود را بیان کنند. با مشورت کردن، راه رسیدن به زندگی سالم کوتاه تر می‌شود.

22- قدرشناس باشیم؛ از همسرمان به خاطر انجام وظایف، مسوولیت‌ها و همکاری‌هایش قدردانی کنیم برای ابراز سپاسگزاری و تشکر به کلمه‌های خاصی نیازمند نیستیم!

23- احساس مسوولیت داشته باشیم؛ هر یک از همسران باید خود را در مقابل کاری که برعهده گرفته‌اند متعهد بدانند و از انجام دادن آن شانه خالی نکنند.

24- برنامه‌ریزی کنیم؛ در حقیقت برنامه‌ریزی به زندگی خانوادگی نظم و سامان می‌بخشد.

25- الگوی خوبی باشیم؛ طوری رفتار کنیم که الگوی رفتاری مناسبی برای همسر و فرزندان خود باشیم.

26- خود را به جای همسرمان بگذاریم؛ دنیا را از دریچه ی نگاه او ببینیم و از خود بپرسیم : «اگر من جای او بودم چه می‌کردم؟»

27- به خواسته‌ها و افکار یکدیگر احترام بگذاریم؛ فراموش نکنیم که ازدواج پیمان همکاری و تشریک مساعی است.

28- میانه رو و متعادل باشیم؛ حضرت علی (ع) فرموده‌اند «خیرالامور اوسط‌ها»، پس اگر در تمام امور زندگی (خوردن، خوابیدن، مسافرت و حتی محبت کردن و...) اعتدال را رعایت کنیم کمتر دچار مشکل می‌شویم.

29- با جملات زیبا از همسر خود دلجویی کنیم؛ یک جمله ی شورانگیز می‌تواند طوفانی از خشم وغضب و نفرت را خاموش کند و بنای زندگی را از خطرات گوناگون دور سازد.

30- روابط زناشویی را بسیار مهم بدانیم؛ عدم توجه به این روابط موجب ایجاد مشکلات مختلف خانوادگی، روحی و روانی برای هر یک از طرفین می‌شود و زندگی را با خطرهای جدی روبرو می‌کند.

31- به همسر خود بگوییم که من به خاطر عشق به تو همه ی سختی‌های زندگی‌مان را می‌پذیرم چنین جملاتی باعث دلگرمی او می‌شود.

32- همسر خود را راضی کنیم؛ باید طوری رضایت همسرمان را جلب نماییم که مطمئن باشیم هیچ وقت ما را ترک نمی‌کند و یا در هیچ مشکلی ما را تنها نمی‌گذارد.

33- با متانت و صداقت قبول کنیم که در بعضی از کارها همسرمان شایسته‌تر است.

34- برای سخن و پیشنهاد همسرمان احترام قائل شویم و خود را عقل کل ندانیم. باور داشته باشیم که همیشه همه چیز را همگان دانند.

35- سختی‌ها و مشکلات محیط کار را در حد ضرورت با همسرمان در میان بگذاریم؛ هم فکری بار مشکلات را سبک‌تر می‌نماید.

36- فرمان ندهیم؛ نباید خانه را به پادگان تبدیل کنیم، متوجه باشیم که خانه کانون عشق و محبت است نه محل یکه تازی و خشونت.

37- تعصبات غلط و افکار مزاحم را از خود دور کنیم؛ افکار مزاحم مانند خوره، سلامت روانی انسان را از میان می‌برند. بهتر است به جای اعمال تعصبات دست و پاگیر انرژی خود را صرف توجه به همسر و خانواده نماییم.

38- از ازدواج خود اظهار پشیمانی نکنیم؛ زندگی و روابط خود را با دیگران مقایسه نکنیم و از یاد نبریم که زندگی هر کسی مطابق سلیقه و عقل و درایت او اداره می‌شود.

39- روی نقاط ضعف همسر خود انگشت نگذاریم؛ هر فردی ممکن است در موارد مختلف دچار ضعف باشد آشکار کردن و بزرگ جلوه‌دادن این نقاط ضعف موجب ایجاد کدورت می‌شود. هرگز نباید از نقطه ضعف‌ها به عنوان اسلحه‌ای برای سکوت یا شکست دادن همسر استفاده کنیم.

40- مقابله به مثل نکنیم؛ از رفتارهای تلافی جویانه بپرهیزیم و سعی کنیم به جای مقابله به مثل، رفتار مناسب را به او یادآوری نماییم.




نوشته شده در تاریخ جمعه 91/9/17 توسط مهرنوش

میخواهم بهترین شوهر دنیا باشم اما چگونه؟؟؟؟

اگر شما هم از آن دسته آقایانی هستید که خود را در کار و مشکلات روزانه غرق کرده‌اید‌، بهتر است چند دقیقه‌ای دست از سر قبض‌های پرداخت نشده آب‌، برق و گاز‌….و قسط‌های عقب مانده شهریه بچه‌ها بردارید‌ و فقط با برداشتن 10 گام ناقابل‌، مثل همیشه برای همسرتان بهترین شوهر دنیا باشید‌:
گام 1
خانم‌ها مقدم‌اند! برای یک بار هم که شده دنیا را از چشم همسرتان ببینید‌. شاید تا به حال اصلاً به این موضوع توجه نکرده باشید که ممکن است خدای نکرده علایق و خواسته‌های خانم‌تان با علایق شما کاملاً متفاوت باشد‌! اما حالا وقتش شده که به قول معروف‌، چشم‌هایتان را بشویید و جور دیگر ببینید‌.

گام 2
خواباندن بچه‌ها هم لذتی دارد‌، امتحان کن. هفته‌ای یکبار به همسرتان مرخصی بدهید و وظیفه خواباندن بچه‌ها را شما به عهده بگیرید‌، تا حداقل خانم‌تان یک ساعت سر و صدای بچه‌ها را فراموش کرده و با خیال راحت این وقت را برای خواندن کتاب‌، انجام کارهای شخصی عقب‌افتاده و یا حتی برای گشت زدن در اینترنت اختصاص دهد‌. مطمئن باشید با این کار دعای خیر همسرتان همیشه پشت سر شما خواهد بود‌.

گام 3
عذرخواهی هم کلمه مفیدی است ! در این یک مورد با شما همدردی می‌کنیم‌، چون به همان اندازه که عذرخواهی از طرف مقابل ساده به نظر می‌آید‌، احتمالاً به همان اندازه هم برایتان سخت‌ترین کار روی زمین خواهد بود‌. اگر تا به حال متوجه شده باشید ازدواج شباهت زیادی به مسابقه دوی ماراتن دارد‌، چرا ؟ از این جهت که هر چقدر در بگو‌مگوهای خانوادگی زود از کوره در بروید‌، زودتر از پا می‌افتید و ادامه زندگی زناشویی برای شما سخت‌تر و خسته‌کننده‌تر می‌شود .
اما فقط کافیست یکبار هم که شده با قضیه جور دیگری برخورد کنید‌، رفتار آرام و متانت‌آمیز بهترین مسکن برای آرام کردن موقتی تنش‌های رفتاری است‌، اما اگر احیاناً شما مقصر بودید‌، می‌توانید تنها با به زبان آوردن یک عذرخواهی ساده پرچم صلح را به همسرتان نشان داده و اجازه ندهید دلخوری پیش آمده بزرگ و بزرگتر شود‌.
گام 4
از همسرتان برای اینکه شما را تحمل می‌کند تشکر کنید، شاید حتی خواندن این گام هم به مذاقتان خوش نیاید‌، چه رسد به عمل کردن به آن‌. اما منظور ما این نیست که در مقابل همسرتان بنشینید و در حالی که لیستی از اشتباهات خود تهیه کرده‌اید‌، مورد به مورد را شرح داده و به‌خاطر آنها عذرخواهی کنید‌ نه‌! مسلماً برای هر مردی پیش آمده که قول و قرارهایش را فراموش نماید یا با دیدن دوستان خود آن‌چنان زمان و مکان را گم کند که ساعت‌ها همسرش را چشم انتظار نگه دارد‌. اما همین اندازه که به او بگویید زندگی کردن با شما چندان هم کار ساده‌ای نیست و به‌خاطر صبر و تحمل همسرتان از او تشکر کنید‌، کفایت می‌کند.

گام 5
کمی ‌و فقط کمی ‌از ریخت و پاش‌های خودتان را جمع کنید باور کنید آسمان به زمین نمی‌آید اگر استکان چای قند پهلوی آخر شب‌، یا لیوان چایی صبحانه خود را از کف اتاق و یا از روی میز صبحانه به سینک ظرفشویی انتقال دهید‌. از ما به شما نصیحت‌، تحقیقات نشان داده استکان چای یکی از معضلات زندگی مشترک و عامل بسیاری از جدایی‌ها بوده‌!

گام 6
برای با هم بودن زمان بگذارید شما هم از آن دسته افرادی هستید که با شنیدن نام دوران نامزدی به یاد شام‌های خاطره انگیزی می‌افتید که در یک رستوران دنج خورده‌اید‌؟ چه اشکالی دارد اگر حتی با وجود داشتن دو فرزند برای گذاشتن قرارمدارهای این‌چنینی باز هم زمانی را معین کنید‌؟! می‌توانید بچه‌ها را نزد یکی از دوستان خود بگذارید و مثل آن روزها فقط برای با هم بودن شام را بیرون از خانه صرف کنید‌.

گام 7
آراسته و خوش تیپ باشید سعی کنید همیشه به آراستگی و مرتب بودن ظاهر خود اهمیت دهید‌. این برای خانم‌ها نکته مهمی‌ است‌.

گام 8
شما هم به تمدد اعصاب نیاز دارید گاهی وقت‌ها شرایطی را ایجاد کنید که برای چند ساعتی کمی‌ از محیط خانواده و مسئولیت‌های خود فاصله بگیرید‌. مثلاً با دوستانتان به کوه بروید و یا به ورزش‌های مورد علاقه‌تان بپردازید تا شادی و نشاط و آرامش باعث تجدید نیروی از دست رفته‌تان شده ‌و وقتی به خانه بر‌می‌گردید‌، به مردی ایده‌آل برای زندگی تبدیل شده باشید‌، اما در این مساله افراط نکنید!

گام 9
مسئولیت تصمیمات خود را شخصاً به عهده بگیرید هیچ وقت و در هیچ شرایطی از پذیرش عواقب تصمیمات خود شانه خالی نکنید‌. اگر شما به هر دلیلی نمی‌توانید دعوت پدر و مادر‌تان را برای مهمانی شب جمعه قبول کنید‌، خودتان گوشی تلفن را برداشته و به آنها اطلاع دهید‌. هیچ وقت مسئولیت چنین کاری را به گردن همسرتان نیندازید.

گام 10
فراموش نکنید روزی شما هم فرهاد کوه‌کن بودید، یادتان می‌آید قبل از ازدواج چقدر به رفتارها و حرکات خود توجه داشتید و چقدر سعی می‌کردید با پرستیژ و تاثیرگذار باشید‌؟! اما احتمالاً دیگر مدت‌هاست که خبری از آن فرهاد کوه‌کن نیست و او هم در میان روزمره‌گی هر روزتان گم شده، اما هنوز هم دیر نشده از همین امروز هر کاری که می‌توانید برای گرم کردن آتش زندگی‌تان انجام دهید‌، کاری کنید تا مثل گذشته همسرتان را تحت تاثیر قرار دهید و از بودن در کنار یکدیگر راضی باشید.




نوشته شده در تاریخ جمعه 91/9/17 توسط مهرنوش

?

ایـن 8 جـمـلـه را بـه هـمـسـرتـان نـگـویـیـد

 

 

ایـن 8 جـمـلـه را بـه هـمـسـرتـان نـگـویـیـد

 

شما خیلی راحت می توانید هر آنچه می خواهید به شوهرتان بگویید اما اگر مراقب صحبت کردن خود نباشید، ممکن است او صحبت های شما را به شکلی ناخوشایند درک کند. شاید شما نگرانی های معقولی داشته باشید یا می خواهید به موضوع هایی اشاره کنید که در زندگیتان نقشی اساسی دارد اما بیان این مسایل با روشی نادرست، در مدت زمانی طولانی، احساسات شوهرتان را جریحه دار و رابطه بین شما را متشنج می کند. به قول «جودی فورد»، روان درمانگر آمریکایی و نویسنده کتاب «هر روز با عشق»، مهارت سخن گفتن مهرآمیز را تمام زوج ها باید بیاموزند...

از نظر او 8 جمله کلیشه ای وجود دارند که هرگز نباید به مهم ترین فرد زندگی تان بگویید:

 

1) تو دقیقا مثل پدرت هستی!

 

هرگز این جمله را به کار نبرید. این عبارت بسیار ناخوشایند و تحقیرآمیز است چرا که شوهرتان را نگران می کند شاید بدترین خصلت فامیلی اش را بروز داده است. هرگاه این جمله به ذهن تان رسید، کمی صبر کنید و درباره تفکری که پشت این موضوع است، دقت کنید. ممکن است او این رفتار را نوعی تحقیر بداند. شما باید موضع خود را از تحقیر کردن تغییر دهید و به طور مستقیم درخواست منطقی و عاقلانه تان را بیان کنید. مثلا بگویید: «عزیزم! وقتی که ساندویچت را تمام کردی لطفا ظرفت رو روی سینک بذار». با این روش شما به خواسته خودتان، بدون رنجاندن همسرتان رسیده اید.

 

2) چه زمانی می خواهی دنبال یک کار جدید بگردی؟

 

ابتدا بهتر است ببینید چرا مایلید همسرتان یک شغل جدید پیدا کند! آیا زمان زیادی را که خارج از خانه می گذراند، دوست ندارید؟ آیا فکر می کنید از نظر شغلی باید در مراحل بالاتری قرار داشته باشد؟ آیا حقوق اش کافی نیست؟ قبل از اینکه مطالبی را بیان کنید که برای همسرتان رنج آور باشد، کلاهتان را قاضی کنید و ببینید چه موضوعی باعث آزار شما شده. با چنین جمله هایی توانایی های او را در حمایت از خود و فرزندتان مورد انتقاد قرار ندهید چرا که بخشی از ارزیابی یک مرد از خودش، به اینکه تا چه حد می تواند از خانواده اش حمایت کند، مربوط می شود پس تحقیر او در این محدوده حساس می تواند یک ضربه خطرناک باشد. برای اجتناب از این مساله، گفت وگوهایی پیوسته درباره کار هر دو نفرتان، جاه طلبی های شغلی و نگرانی های مالی داشته باشید. اگر شما مشکلی در رابطه با درآمد همسرتان دارید، این گفت وگوها فرصتی است که می توانید در مورد سطح زندگی تان با او صحبت کنید. هیچ گاه شوهرتان را در موضع تدافعی قرار ندهید.

 

3) مادرم درباره اینکه این کار را انجام خواهی داد به من هشدار داده بود

 

این مساله گاهی شوهرتان را به شدت عصبانی می کند چون او متوجه می شود دیگران از آنچه در خانه شما می گذرد، مطلع اند. خانم ها معمولا در جریان مشاجره ها سعی می کنند حرف خودشان را به کرسی بنشانند و برای این کار از هر دلیل و برهانی استفاده می کنند. این رفتار مثل این است که شما یک قشون را در جبهه ای خودی، آماده رزم کنید. این اندیشه صحیح نیست چرا که به همسرتان نشان می دهید همسو با او و پیوندتان نیستید. شما نباید اجازه دهید عقاید دیگران به رابطه شما تحمیل شود. اگر چه در واقعیت نگرانی هایی وجود دارد و و مادرتان آنها را به شما گوشزد کرده اما درمورد طرز بیان این نگرانی ها فکر کنید. شاید مادر شما گفته همسرتان خیلی خسیس است. اگر این گفته واقعا صحت دارد به او بگویید: «چرا گاهی در رابطه با خرج کردن برای چیزهایی که مورد نیازمان است، بی میل هستی؟» در این حالت به شکلی خلاقانه با مشکلات کنار می آیید. در اختلاف هایی که برایتان پیش می آید، دقیقا به ریشه مساله ای که شما را برآشفته کرده است، توجه کنید. پیدا کردن یک راه حل معقول احساس بهتری در مقایسه با بیان برخی کلمات ناشایست به وجود خواهد آورد.

 

4) کمک نمی خواهم؛ خودم انجام می دهم!

 

این عبارت از دو جنبه آزاردهنده است؛ اول اینکه نقش بنیادین شوهر را به عنوان یک پشتیبان و فردی لایق در خانه زیر سوال می برد. ثانیا بدیهی است که وقتی یک فرد بالغ متوجه شود سعی و تلاشش بی ارزش است، دچار آشفتگی می شود. بیان این جمله به دفعات، باعث می شود همسرتان فکر کند او هرگز نمی تواند کاری را درست انجام دهد یا اعمالش به هیچ وجه باعث خوشحالی شما نمی شود. اگر شوهرتان در حال انجام کاری است که شما فکر می کنید اشتباه است، سعی کنید اول اهمیت آن کار را پیش خودتان بسنجید. فراموش نکنید که فقط به خاطر اینکه انجام کاری متفاوت با نحوه عمل و تفکر شماست، غلط نیست. به یاد داشته باشید که او هم مثل شما فردی بالغ است. بهتر است اگر او کاری را به شکلی نامناسب انجام می دهد و شما از انجام این کار عصبانی می شوید، آن محیط را ترک کنید.

 

5) تو همیشه .... تو هیچ وقت...

 

زوج ها نباید هرگز از این جمله ها استفاده کنند. این دو عبارت جوی منفی در خانه به وجود می آورد. چنین برخوردهایی ارتباط شما را ناقص می کند و طرف مقابل را در حالتی تدافعی قرار می دهد. اگر مشکلاتی منطقی وجود دارد مثل اینکه «آیا او عمدا تمام ابزارش را در گاراژ پراکنده کرده» یا «غالبا فراموش می کند باک بنزین را بعد از استفاده پر کند» از کلی گویی پرهیز و سعی کنید روی نزدیک ترین موضوعی که باعث ناراحتی شما شده تمرکز کنید. در خصوص رفتارهای او داوری نکنید. شاید احساس کنید که با این رفتارها به شما توهین شده ولی ممکن است او چنین قصدی نداشته باشد. بیشتر مردها دوست دارند کاری که همسرشان را خوشحال می کند، انجام بدهند و این مساله کاملا به نحوه درخواست شما مربوط می شود.

 

6) فکر می کنی با این شلوار یا کت بهتر به نظر می رسی؟!

 

شما با پرسیدن این سوال تلاش می کنید به اضافه وزن او اشاره کنید؟ اگر جواب شما مثبت است بدانید که شوهرتان از این جمله هیچ چیز قابل لمسی دریافت نمی کند. شاید فکر کنید خیلی زیرکانه و غیرمستقیم پیغام خود را می رسانید اما در حقیقت به قیافه او توهین می کنید بدون اینکه نگرانی واقعی خود را در رابطه با سلامتی اش نشان دهید. به جای جمله بالا می توانید با چیزی که شما در ظاهر او دوست دارید، شروع کنید؛ مثل: «وقتی که تو پیراهن آبی می پوشی، من خیلی بیشتر از چشم های آبی ات خوشم می آید.» بعد نگرانی خود را در رابطه با اضافه وزن او در چارچوب سلامت مطرح کنید. وقتی که درخواست خود را ملایم تر مطرح کنید، موقعیت های بیشتری برای بیان پیشنهادهای مفید خواهید داشت.

 

7) وقتی با دوستانت هستیم تنها وقتمان را تلف می کنیم!

 

اینکه همسرتان دوستی دارد که شما هم صحبتی و رفت و آمد با او را دوست ندارید، ایرادی ندارد. هیچ متخصصی توصیه نکرده زوج ها باید دوستان یکدیگر را به شکلی کامل بپذیرند اما مشکل وقتی حادتر می شود که شوهرتان را به خاطر انتخاب دوستانش تحقیر کنید. او از رفتار شما چنین برداشت می کند که شما ترجیح می دهید دوستان شوهرتان را برای او گزینش کنید. هیچ کس چنین رفتاری را نمی پذیرد. چنین جمله ای، جایگزین مناسبی است: «عزیزم! تو می دونی که علایق من با کارهایی که تو و دوستت انجام می دهید یکی نیست، پس چرا یک میهمانی دوستانه دو نفره برپا نمی کنی؟» به خاطر داشته باشید که هیچ یک از قوانین ازدواج، حکم نمی کند که شما دو نفر هر کاری را با هم انجام دهید. در چنین رفت و آمدهایی شوهر شما می خواهد زمان کوتاهی را با دوستش تجربه کند و اصلا این مساله که شما از این زمان لذت می برید یا از طنزهای دوستش آزرده خاطر هستید، او را درگیر نگرانی نمی کند. اگر یک فرد واقعا دوست مناسبی نیست به احتمال زیاد شوهر شما به مرور زمان این مساله را درک خواهد کرد درحالی که اگر شما بخواهید که او را رها کند، ممکن است هرگز این اتفاق نیفتد.

 

8) تو نمی توانی از فرزندمان مراقبت کنی!

 

شاید از اینکه شوهرتان در انجام کارهای فرزندتان با شما سهیم نمی شود، دلخور هستید اما آیا هیچ وقت فضای مناسبی را برای همکاری او به وجود آورده اید؟ در پایان یک روز کاری پردردسر، هیچ مردی تمایلی برای تبدیل شدن به پدری خوب و فعال ندارد به خصوص اگر تمام تلاش هایش نادیده گرفته شود. اگر مردی همیشه احساس کند که رفتارهای پدرانه اش غلط است به تدریج ارتباط عاطفی اش با کودک کمتر می شود. اجازه بدهید پدر، پدر باشد با تمام کاستی ها. به هر حال این مرد با تمامی ویژگی هایی که دارد برای یک عمر پدر فرزند شماست. مطمئن باشید او می داند چطور به خوبی شما بچه را تمیز کند یا به او غذا دهد. فقط ممکن است جزییات انجام این کارها کمی با شما متفاوت باشد. اگر مواردی مثل نحوه استفاده از کالسکه یا شماره تلفن متخصص اطفال را باید بداند، آنها را به طور خلاصه به او بگویید یا جایی یادداشت کنید.




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91/7/5 توسط مهرنوش

   اعتماد به نفس

   

پدر و مادر اولین منبع قابل دسترسى جهت تقویت ریشه هاى اعتماد به نفس هستند. براى گروهى داشتن کمال و فضیلت، کار، موفقیت، خلاقیت و ابتکار سبب تقویت ریشه هاى اعتماد به نفس است و براى برخى دیگر، ظاهرى آراسته، زیبایى صورت و اندام، لباس، خانه و ماشین و پول جهت تقویت اعتماد به نفس ضرورى است. اعتماد به نفس با داشتن احساس مثبت نسبت به خود و قبول و پذیرش خود رشد و نمود مى یابد و براى استحکام و پایدارى به یک سیستم حمایتى قوى نیاز دارد.
نشانه هاى ضعف اعتماد به نفس
معمولاً یک یا چند علامت از نشانه هاى فیزیکى زیر مبین و نشانه ضعف اعتماد به نفس است:
1- لبهاى آویزان 2- صورت پژمرده و سیمایى غمگین 3- چشمان بى فروغ 4- لرزش خفیف دست ها 5- صداى ضعیف و نامطمئن 6- پشت قوز کردن 7- ظاهرى شلخته و نامرتب
همچنین علایم و نشانه هاى شخصیتى افراد مبتلا به ضعف اعتماد به نفس را مى توان در یک یا چند طبقه زیر جاى داد:
- افراد مهاجم و ستیزه جو، افراد کم رو و گوشه گیر، افراد مبتکر و مغرور، افرادى که در تمام زمینه ها تشنه رقابت هستند، افرادى که لاف مى زنند و به دیگران فخر مى فروشند، افرادى که به سختى نیاز به کامل و بى عیب بودن را در خود احساس مى کنند، افرادى که محتاج تصدیق از سوى دیگران هستند.
علایم و نشانه هاى روانى ضعف اعتماد به نفس:
1- بخل و حسادت 2- نسبت به دیگران مشکوک بودن 3- مشوش و نگران بودن 4- نداشتن اعتماد به خود 5- احساس عدم شایستگى و لیاقت و غرق در مشکلات خود بودن 6- حریص در قدرت و جاه و مقام بودن 7- اعتقاد داشتن به این که نکته که همیشه حق با آنان است 8- تصور مى کنند که مجبورند همه توقعات دیگران را بر آورده نمایند.
خواستن توانستن است
توانا کسى است که به توانایى خویش اعتماد دارد. راه هاى موفقیت فقط جلوى پاى صاحبان عزم و کسانى است که موانع را با لبخند استقبال مى کنند و همانگونه که امرسون مى گوید: «مردى که با اراده براى رسیدن به یک ستاره، اسب مى تازد احتمال موفقیتش بیشتر از کسى است که براى رسیدن به منزل خویش با بى حالى در معبر تنگى مى خزد.»
اعتماد، کلید موفقیت است، مهارت را بیشتر مى کند، نیرو را زیادتر مى سازد، مغز را سالمتر مى کند و بر قدرت عمل مى افزاید. کارى که انجام مى دهید حاصل عقاید شما، عزم و اراده شما و اعتماد شماست. اگر این ها ضعیف باشند، حاصل کارتان نیز ضعیف است.
وقتى که مى خواهید کارى را انجام دهید، پیوسته پیش خود تکرار کنید که قادر به انجام آن هستید، به این ترتیب جرات به نیروى خود داشته باشید، اگر موفق شده باشید که احساسات معنوى تان را به خوبى متوجه هدف خویشى سازید، مسلماً به تمام آمال و آرزوهایتان خواهید رسید هر روز موضوع شاد و مورد علاقه اى براى خود پیدا کنید و هرگز از خاطر دور نسازید که خداوند وعده نیکى هاى فراوانى به شما داده است. به پیروزى خود معتقد باشید و بدانید که موفق خواهید شد و اطمینان داشته باشید که خواستن توانستن است.

نکات بیشتر در رابطه با اعتماد به نفس

اعتماد به نفس پایین یکی از مخرب ترین عادات و قالب های فکری است که کسی می تواند داشته باشد. هرچقدر خودتان و توانایی هایتان را برای رسیدن به اهداف مختلف در زندگیتان پایینتر ببینید، متقاعد کردن دیگران برای خلاف آن سخت تر خواهد بود.

یکی از مهمترین و اصلی ترین ویژگی های یک فرد برای داشتن یک زندگی خوب و شاد این است که خود را بالا ببیند و به توانایی های خود برای رسیدن به بزرگترین دستاوردها ایمان داشته باشد.

هرچقدر بیشتر بتوانید خودتان را فردی ببینید که مهارت ها و ویژگی های لازم برای رسیدن به آرزوها و اهداف زندگی خود را دارد، دیگران هم بیشتر شما را آنطور می بینند. و این می تواند فرصت های زیادی برای خودتان و آینده تان پیش رویتان قرار دهد.

در زیر به چند نکته برای کمک به بالا بردن اعتماد به نفستان اشاره می کنیم:

1. به زمان هایی در گذشته فکر کنید که به خیلی از اهدافتان رسیده بودید. احساسی که آنزمان داشتید را به یاد آورید و همان لذت و رضایت را دوباره تجربه کنید.

2. از منطقه امنتان بیرون بیایید. گاهی اوقات یک کمی که خودتان را هل بدهید باعث می شود آزادی بیشتری احساس کنید و این می تواند کمکتان کند که اعتماد به نفس بیشتری در قسمت هایی که قبلاً نداشتید به دست آورید.

3. خودتان را تحسین کنید. اکثر افراد به اندازه کافی از خودشان تعریف و تمجید نمی کنند. هرچقدر بیشتر خودتان اینکار را بکنید، دیگران هم بیشتر تحسینتان می کنند.

از این سه نکته استفاده کنید  و اجازه بدهید که حس اعتماد به نفس بالاتری را تجربه کنید. بدانید که شایسته تحسین هستید، لایق آن اعتماد به نفسید و موقعیت های عالی همه جا منتظر شماست.





نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/4/8 توسط مهرنوش

چگونه آرامش را به زندگی برگردانید

 

هیچگاه جلوی گریه خود را نگیرید و گهگاهی گریه کنید این کار باعث تخلیه تنش‌هایتان شده و به شما آرامش می‌دهد. وقتی احساس می‌کنید که سرتان پر از فکرهای

جورواجور منفی است با قدم زدن آنها را پاک کنید.

جامعه ی ما آکنده از بار اطلاعاتی سنگین است و ابزاری چون تلویزیون، رادیو، اینترنت، تبلیغات، پست الکترونیک و تلفن همراه همگی بر این سنگینی می‌افزایند. از سوی

دیگر شکل زندگی در عصر حاضر بویژه در جوامع شهری ناگزیر توام با سر و صداها، ترافیک، ‌شلوغی‌ها و انبوهی از کارهای الزام‌آور روزمره است که قطعا تمام این فاکتورها

افزایش استرس و سلب آرامش انسانها را موجب می شود.

محققان و روانشناسان در سالهای اخیر تلاش کرده‌اند به شیوه‌های مختلف که متداول‌ ترین آنها انتشار اخبار، مقالات و توصیه‌های بهداشتی است به مردم در حفظ آرامش

در میان این همهمه و آشفتگی یاری برسانند. به اعتقاد آنها دسترسی و مطالعه این منابع هرازگاهی می‌تواند ما را به یاد نیاز اصلی مان به آرامش بیاندازد و حتی دقایقی از

این زندگی پرمشغله جدا سازد. در این رابطه "استیو موریل" کارشناس و نویسنده مقاله ای در روزنامه "دیلی مدیتیشن و دیلی لایف" روش‌هایی را برای کسب آرامش در

زندگی عنوان کرده که به شرح زیر آنها را ذکر می کنیم :

http://www.marshal-modern.ir/Archive/19823.aspx

حداقل روزی 15 دقیقه را در سکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و چیزهایی که دارید فکر کنید. سکوت عصاره آرامش است. البته با اجبار نمی‌توان سکوت کرد. بلکه باید

زمانی که فرا رسید آن را بپذیرید. روزی یک ساعت در اتاقی تنها بمانید و حتی اگر لازم شد در را روی خود ببندید.

هیچگاه جلوی گریه خود را نگیرید و گهگاهی گریه کنید این کار باعث تخلیه تنش‌هایتان شده و به شما آرامش می‌دهد.

وقتی احساس می‌کنید که سرتان پر از فکرهای جورواجور منفی است با قدم زدن آنها را پاک کنید.

افراد آرام به خود می‌گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی‌توان کرد، آنگاه از تفکر به آینده و ادامه زندگی لذت می‌برند.

آرامش را از کودکان بیاموزید. آنها در همان لحظه‌ای هستند که زندگی می‌کنند و لذت می‌برند.

اگر نمی‌توانید دیگران را ببخشید بدانید که افکار خشمگین همواره شما را با این افراد مرتبط خواهد کرد. اما شاد کردن دیگران باعث آرامش می‌شود.

هر چه اکسیژن بیشتری به شما برسد آرام‌تر خواهید شد. بنابراین خوب است که در محل کار یا خانه خود گیاهانی را نگهداری کنید.

سعی کنید از چیزی که هستید راضی باشید در این صورت احساس آرامش بیشتری می‌کنید.

با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده احساس آرامش را به جمع منتقل کنید.

با شوخ طبعی به آرامش خود کمک کنید.

مهم نیست که با شما مودبانه برخورد شود یا نه بلکه برخورد محترمانه شما باعث ایجاد آرامش و احساس خوبی در شما خواهد شد.

سرعت حرکت شما با احساستان رابطه مستقیمی دارد. آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرام کنید. طولی نمی‌کشد که آرام خواهید شد.

گاهی می‌توانید برای رسیدن به آرامش دراز بکشید، عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید.

لحظه های زیبای زندگیتان را بنویسید و از آنها عکس و فیلم بگیرید. سپس بیشتر وقت آنها را به یاد آورید و درباره ‌شان فکر کنید و لذت ببرید.

آهسته غذا خوردن و جویدن باعث تجدید توان فکری و احساس آرامش خواهد شد.

هرچند وقت یکبار ساعت خود را باز کنید تا خود را از فشار زمان نجات دهید. همچنین درآوردن کفش‌ها به کاهش فشار عصبی کمک می‌کند.

برای تاثیر بیشتر و رسیدن به آرامش در خود متمرکز شوید و آرام نفس بکشید.

تمرین کنید که آرامتر از حد معمول صحبت کنید. اینکار به خودی خود ضربان قلب و تنفس را آرام می‌کند.

احساسات و مشکلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس کنید.

یکی از مهم ترین مهارت‌ها در آرام بودن، فکر نکردن به مسایل کوچک است. دومین مهارت، کوچک شمردن تمام مسایل است.

شاد کردن دیگران، ‌موجب آرامش می‌شود. نمی‌دانید چه لذتی دارد پول رستوران امشب را با توافق سایرین به یک کارتن خواب هدیه بدهید. قدردانی کنید. دیگران را برای لطف کردن به خود تحت فشار قرار ندهید، لطف که وظیفه نیست.

اگر می‌دانستید که: "سیگار کشیدن + ورزش نکردن‌ = استرس، اضطراب و حذف آرامش"، هرگز سیگار نمی‌کشیدید و ورزش کردن را به تعویق نمی‌انداختید.

 




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/4/6 توسط مهرنوش

 

چند وقت به چند وقت خود را آرام و به دور از استرس حس می کنید؟

1 - پیش از شروع، مکانی را انتخاب کنید که ساکت و به دور از کوران هوا و نور زیاد باشد. از لباس های خود کم کنید و در محلی راحت بنشینید یا دراز بکشید.

2 - دست ها را در دو طرف قفسه سینه قرار دهید و چشم ها را ببندید. عمل دم را به آرامی و از راه بینی انجام دهید. عبور هوا را از سوراخ های بینی و حلق به داخل شش های خود مجسم کنید. بگذارید قفسه سینه شما با حرکت کف دست هایتان به طرف بیرون، انبساط یابد.

3 - عمل بازدم را از راه بینی یا دهان انجام دهید، به آرامی دست ها را به طرفین قفسه سینه فشار دهید تا مطمئن شوید هوای درون شش ها کاملاً خارج شده است.

4 - این تنفس دیافراگمی را در حدود پنج دقیقه انجام دهید. سپس کف دست ها را به اطراف بدن پایین بیاورید و یا آنها را بین کمر و زانو قرار دهید؛ آرام و عمیق نفس بکشید و دم و بازدم خود را مجسم کنید.

5 - مکان زیبایی را مجسم کنید. جایی که در آن واقعاً احساس آرامش می کنید. این مکان ممکن است یک باغ، ساحل رودخانه، کوه یا نقطه زیبای خاصی باشد. با تمام احساس و به وضوح این مکان را در ذهنتان مجسم کنید.

6 - در ذهنتان مجسم کنید که از این مکان زیبا لذت می برید، و احساس آرامش و نشاط می کنید.جمله هایی را تکرار کنید که از لحاظ روحی این حالت را در شما تقویت می کند: نظیر: «کاملاً احساس آرامش می کنم.» و یا «خوشحال و آرام هستم» و تا آنجا که دوست دارید، در این مکان بمانید.

7 - وقتی آماده شدید، در ذهن خود مجسم کنید که به مکان قبلی خود باز می گردید، اندام های خود را بکشید و به آرامی چشمان خود را باز کنید و بعد یک لیوان آب بنوشید. شما، هر زمان که به آرامش نیاز داشتید، می توانید به این مکان بازگردید. فقط کافی است چشم ها را ببندید، نفس عمیق بکشید و این صحنه را دوباره مجسم کنید. با تمرین منظم، به سرعت آرامش خود را باز می یابید.




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90/9/30 توسط مهرنوش

چگونه از زندگی خود لذت ببریم؟


چگونه با مسائل زندگی مواجه شویم و آنها را قدرتمندانه حل کنیم و از زندگی خود لذت ببریم؟
چگون مسائل زندگی را عالی حل کینم و لذت ببریم؟
همواره در زندگی شما اتفاقات زیبا و پرحاصل و نعمت آفرین رخ می دهد.
با چنین تحولی که در شما رخ داده است ، هر آنچه را که از جانب خدای رحمان بر شما برسد، خیر مطلق است و خداوند رئوف شما را از هر گزندی در امان نگه می دارد.
قانون زندگی قانون باورها است.
رخدادهای زندگی شما باید در راستای باورها و اندیشه های زیبای شما اتفاق بیفتد. این بدان معنی است که در دنیای شما نباید هرگز مشکل و مسئله ای رخ بدهد که شما زا ان آسیب ببینید و در نتیجه کیفیت زندگی شما خراب شود.

اتفاقات به ظاهر نامطلوب برای یک انسان حتماً حاوی یک خیر یا خیرهایی هست که در ظاهر نازیبای آن مشهود نیست و خداوند رحمان در دل آن مسئله برای ما خیری نهاده است که ما باید ظاهر نازیبای آن مسئله را به کنار بزنیم و خیر زیبای آنرا پیدا کنیم. مشکلات در زندگی شما الطاف خفیفه الهی هستند که به شکل و به ظاهر نامطلوبی برایتان نمود پیدا کرده اند. درایت و هشیاری شما حکم می کند که آن خیر و آن لطف را از کُنه آن مسئله پیدا کنید و منتفع شوید.

مشکلات در کار و زندگی چیستند و چه تأثیری می توانند در زندگی ما داشته باشند؟
زندگی بدون مشکلات برای یک انسان می تواند فاجعه آمیز باشد.
زندگی بدون مشکلات ، انسان را به آب راکدی تبدیل می کند که می ماند ، می گندد و متعفن می شود.
چالش ها و مشکلات به زندگی هیجان و روح می بخشند.
انسانها زمانی قدر عافیت را می دانند که به مصیبتی و به مشکلی گرفتار آیند.
مشکلات هشدارهایی است در زندگی انسانها تا انها قدر لحظه های بدون مشکل را بدانند و از زندگی خود لذت ببرند.
مشکلات جوهر وجود انسان را صیقل و جلا می دهد و روح انسان و ظرفیت آدم را بزرگ می کند.
انسانهای بزرگ و موفق کسانی هستند که بیشتر از همه با مسائل و مشکلات کار و زندگی مواجه بوده اند و آنها را حل کرده و موفق شده اند.

منطقه راحتی comfort zone
انسان در مرکز دایره ای قرار دارد به نام «منطقه راحتی»
شعاع این دایره بستگی به ظرفیت او دارد. هر چه منطقه راحتی انسانی بزرگتر باشد بیشتر از زندگی خود لذت می برد.
اگر اتفاقی که برای انسان رخ می دهد ، در داخل آن دایره قرار بگیرد و در ان صورت آن اتفاق هیچ تأثیر ناگواری بر او نمی گذارد.
اگر اتفاقی برای یک انسان رخ بدهد که خارج از دایره راحتی او باشد. آنگاه به عنوان یک مشکل و یا مسئله برای او تلقی می شود ممکن است روحیه خود را ببازد و شدیداً نگران شود.
انسانهایی که دارای دایره راحتی بزرگی هستند در مقابل مسائل زندگی بسیار آرام هستند و روحیه ای بسیار عالی دارند و هرگز نگران نمی شوند و زا زندگی خود بیشتر و بهتر لذت میبرند.
انسانها هر چه بیشتر با مسائل زندگی مواجه شوند و آنها را حل کنند دایره راحتی آنها بزرگتر است.

خاصیت مشکلات برای آدمی: ظرفیت انسان را بزرگتر می کند. نگاه انسان را به زندگی رفیع و عالی می سازد. انسان به کوهی تبدیل می شود که در مقابل مشکلات زندگی محکم و راست قامت می ایستد. انها را حل می کند و از لحظه لحظه های زندگی لذت می برد.

هر مشکلی در زندگی در حکم فرصتی است برای ارتقاء ، برای بزرگ شدن، برای با تجربه شدن و برای استوار کردن وجود راست قامتی برای مواجه با مسائل آتی زندگی.

چگونه با مسائل و مشکلات زندگی مواجه شویم و آنها را حل کنیم؟
شما چگونه ضمیر ناخودآگاهتان را که ساده لوحانه و در عین حال قدرتمندانه در خدمت شما است.به خدمت بگیرید و او را هدایت کنید تا تمام قدرت بیکرانش را به کار گیرد و به شما کمک کند.
تشبیه ضمیر ناخودآگاه به یک کودک خردسال دلیل علمی دارد زیرا ضمیر ناخودآگاه بدون هیچ قضاوتی گوش به فرمان شما است. تا شما چه بگوئید و این ضمیر را چگونه هدایت کنید.
تمام هنر انسان این است که با اندیشه هایش ، با حرکاتش، با سخنهایش ، با واژه هایش به گونه ای این ضمیر را هدایت کند تا عالیترین بهره برداری را از او به عمل آورد.

برگرفته از تکنولوژی فکر دکتر علیرضا آزمندیان




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 90/5/24 توسط مهرنوش
   1   2   3   4   5   >>   >
درباره وبلاگ

مهرنوش
خدایا بگذار هر جا تنفر است بذر عشق بکارم ، هر جا آزادگی هست ببخشایم و هر جا که غم است شادی نثار کنم. الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدلی همدلی کنم ،بیش از آنکه دوستم بدارن دوست بدارم زیرا در عطا کردن است که ستوده می شویم و در بخشیدن است که بخشیده می شویم
mehrnosh_b2008@yahoo.com
bahar 20

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس